زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن ...
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن ...
آموختهام که هیچگاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقتشان نگذارم ...
مستمند به دنبال شادی پولدار
پولدار به دنبال آرامش زندگی مستمند
کودک به دنبال آزادی بزرگتر
بزرگتر به دنبال سادگی کودک
پیر به دنبال نیروی جوان
جوان درپی آزموده ها و تجارب سالمند
آنان که رفته اند در آرزوی بازگشت
آنان که مانده اند در رؤیای رفتن
تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن!
بنگر در این فاصله چه کردی؟
گرما بخشیدی...!؟
یا سوزاندی...؟!!
تو کجایی سهراب؟
آب را گل کردند٬ چشمها را بستند و چه با دل کردند.
صبر کن ای سهراب!
گفته بودی:
قایقی خواهم ساخت٬ دور خواهم شد از این خاک غریب٬ قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی اهل زمین بیزارم!
ت تنهایم رابا کسی قسمت نخواهم کرد
یک بار قسمت کردم چندین برابر شد
تعداد صفحات : 3